جیرده و روستاهای اطرافش بیشترین صنایع دستی سفالی را در گیلان فراوری می نمایند
به گزارش زرین گراف، ایسنا/ براساس آخرین اخبار واصله، جیرده و روستاهای اطرافش بیشترین صنایع دستی سفالی را در گیلان فراوری می نمایند.
اگر خوراکهای گیلانی معروفیت جهانی دارند، تنها هنر آشپز آن نیست. ظروف ویژه هم به این فرآیند یاری می نماید؛ به راستی اگر گمج نباشد، سیافسنجون گیلان به روغن می افتد؟!
دهستان جیرده، به مرکزیت شهر جیرده در سال 1399 با رای نهایی چهارمین شورای راهبردی انتخاب شهر و روستاهای ملی از طرف سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان روستای ملی سفال انتخاب شد. بازار شهر جیرده از قدیم، مرکز فروش انواع ظروف سفالی بود.
یکی از پرفروش ترین ظروف سفالی گیلان، گمج نام دارد و پای ثابت آشپزی خوراک های سنتی است. به سراغ یکی از فروشندگان سفال در جیرده میروم.
کارگاه عطیه روشنفکر با کوره های برقی اش در شهر جیرده، خانواده اسماعیل زاده با کوره 200 ساله اش در روستای گیلده و خانواده لقمانی در روستای خرطوم مهمترین فراوری نمایندگان سفال در دهستان جیرده هستند.
گمَج هایی با لعاب سبز رنگ، نرخه های تازه از کوره بیرون آمده، ماست گوله، درپوش و توئه در کنار دیگر ظروف سفالی چیده شده است. داخل مغازه بانویی به قصد خرید گمج بر سر مقدار و کیفیت با فروشنده چانه می زند؛ یک مرغی می خواهی یا دو مرغی؟ و گمج بزرگی با لعاب سبزرنگ می آورد و میگوید همون دفعه اول سیاه فسنجون بپز اگر رو گاز ترک خورد با من. نرخه هم داریم یک گاوه باشه یا دو گاوه؟ این یکی شیر یک گاو تویش جا می گردد. توی این نرخه، کره بنداز ببین چقدر با کره بازاری توفیر دارد
و زن نرخه را زمین گذاشت و انگشتانش را لای دسته های نرخه حلقه کرد و شروع به تکان دادن کرد تا ببیند خوش ساخت است یا نه و من به شیوه های معرفی کالا به مشتری دقت میکردم. ظروف سفالی ساخته شده در گیلان قرنهاست هنوز با واحد شمارش مخصوص خودشان معرفی می گردد.
گمج دیگ سفالی است که کف آن تخت نیست و کمی برآمده است و عمدتا برای پخت خورش فسنجان خریداری می گردد و چون این خورش گیلانی با گردوی ساییده، رب انار و مرغ یا اردک طبخ می گردد، واحد شمارش و یا بهتر است بگوییم، سایز آن تعداد ماکیانی است که در یک گمج جا می گردد.
نرخه هم کوزه های مخصوص تهیه کره است. شیر گاو یا ماست را داخل آن ریخته و قاشق چوبی کوچکی داخل آن می اندازند. دو دسته کنار نرخه را آنقدر تکان می دهند که چربی شیر جدا شده و اطراف قاشق چوبی گلوله می گردد. سایز آن هم با مقدار شیردهی یک گاو سنجیده می گردد. نرخه های کوچکتر شیر یک گاو در آن جا می گیرد و نرخه هرچه بزرگتر باشد، برای شیر گاوهای بیشتری گنجایش دارد.
روستای خرطوم بالا و خرطوم پایین در دهستان جیرده از قدیم مرکز فراوری سفال در گیلان بود. به کارگاه یا بهتر بگویم محل زندگی خانواده لقمانی در روستای خرطوم میروم. از پرچین چوبی، داخل محوطه ای می روم که شامل خانه، کارگاه و کوره پخت سفال خانواده ای است که هفت فرزند از چهارمین نسل، شغل میراثی خانواده را ادامه می دهند.
سراغ کوره سفال پزی انتهای حیاط می روم. گل هایش هنوز خیس است.
مصطفی لقمانی میگوید دیروز گل کاری کردیم. تعمیر لازم داشت. تا جایی که من یادم هست، این کوره از زمان پدربزرگم، داداش لقمانی همینجا برپا بود. قدیم ستونهای آن چوبی بود و سقف آن هم با کلش برنج پوشیده شده بود. ولی بعدا مجبور شدیم برای استحکام بخشی، چهار طرف آن را با بلوک ستون بگذاریم و روی آن را هم با شیروانی بپوشانیم که از بارانهای تند در امان باشد.
جلوتر می روم...سازه ای شبیه یک خمره گرد و بزرگ، یک سوی آن دریچه ای برای ریختن هیزم و سوی دیگر آن دریچه کوچکی برای چیدن و پخت سفال های خام و من در عجب بودم که از این دریچه کوچک چگونه یک نفر می تواند داخل کوره گردد و سفال های خام را طبقه طبقه بچیند. لقمانی شرح می دهد اگر دریچه بزرگ باشد، حرارت را بیرون می فرستد. این کوره در دو ردیف 500 سفال را با هیزم پخت می نماید. یک کوره جدیدتر هم داریم که با گاز روشن می گردد.
به انباری می رویم که در آن کوره بزرگتری با گنجایش 2000 سفال ساخته شده است؛ آن هم با دیوارهای گلی.
هفت پسر لقمانی با نظارت پدر هر روز هفته از صبح تا شب در کار گل و آتش اند و آدینه ها کار فراوری تعطیل می گردد و در عوض کار فروش را شروع می نمایند.
مصطفی لقمانی میگوید گمجی که ما فراوری می کنیم، با حرارت ترک بر نمی دارد. مرغوبیت سفال خرطوم نسبت به سفال شهرستانهای سیاهکل و آستانه اشرفیه، به خاطر نوع گل آن است. گل سفال خرطوم از بستر استخرهای طبیعی و شالیزارهای روستا برداشت می گردد.
درست است که نام گمج آستانه یک برند است، ولی چند نفر از سفالگران خرطوم از همین برند استفاده نموده و در آستانه اشرفیه کارگاه سفالگری راه انداخته اند. خیلی از فروشندگان آستانه، گمج را از ما میخرند.
گمج آستانه به قدری معروفیت دارد که در ضرب المثل های فولکوریک گیلان، کسی که سردرد شدید دارد، می گوید می سر ببو آستانه گمج
از لقمانی میپرسم حالا چرا سردرد را به گمج تشبیه می نمایند و با خنده میگوید شاید بخاطر حالت قرار گرفتن گمج است که هیچ گاه روی زمین ثابت نمی ماند. کف گمج تخت نیست و نیم دایره بودن آن باعث می گردد، از هر طرف لق بخورد. شاید کسی که سردرد دارد، گیج و منگ می زند. مثل گمجی که روی زمین ثابت نمی ماند.
از روی ایوان، حسینعلی لقمانی، پسرش را صدا می زند. پدر خانواده متولد 1321 است و به گفته خودش از وقتی طفل بوده، در همین خانه با پدر و پدربزرگش گمج، نرخه، درپوش سفال، کوزه ماست و...می ساخته است. او حالا کمتر پشت چرخ سفالگری می نشیند، اما شیوه های فراوری سنتی را برایم شرح می دهد.
مرا به انباری می برد که سفال های ساخته شده را چیده اند تا یک دور در آفتاب خشک گردد و می گوید الان زیر این گمج ها تخت است باید یک بار تراش بخورد تا گرد گردد.
سپس مرا به اتاقک کاه گلی دیگری می برد. صدای غژ غژ در چوبی بلند می گردد. دو چرخ سفالگری آنجاست و می گوید اینجا خانه پدری من بود. قبلا کارگاه آن سوی حیاط بود، خرابش کردیم و خانه قدیمی پدرم شد کارگاه.
برق دستگاه را روشن می نماید تا شیوه ساخت گمج را برایم شرح دهد و در حین کار از خاطراتش می گوید، از سفال های ساخته شده او و پسرانش که به انگلستان فرستاده می گردد و می گوید یکی از فروشگاه های رشت، گمج را دانه ای از ما می خرد و کیلویی به انگلستان صادر می نماید. هر دو ماه یک بار هم سفارش کار داریم.
و از بانوی جوان پژوهشگری میگوید که از فرانسه آمده بود و 6 ماه در خرطوم ماند.
روزها می آمد خرطوم، شب ها می رفت خوابگاه دانشجویی دانشگاه گیلان، اول بار فرماندار او را آورد و گفت این خانم آمده از شما سفالگری یاد بگیرد. منم بهش یاد دادم. چقدر از ما عکس میگرفت. فقط هم سفال نبود، از خزانه گیری و برداشت برنج هم عکس میگرفت. یادمه توی همین حیاط برایش تلمبار کرم ابریشم زدیم و نوغانداری را از نزدیک دید. بعدم برگشت فرانسه. عکسهایش هنوز توی آلبوم ما هست و عکس دخترک را با کلاه حصیری به من نشان می دهد که در مزرعه کار میکرد.
تمام مسیر روستاهای خرطوم و چماچاه استخرهای طبیعی زیادی است که آبش در زمان کشاورزی به سمت مزارع راهنمایی می گردد و رسوبات کف این استخرها صدها سال است گل کوزه گران می گردد و مهمترینش گمجی است که با درپوشش، نشان شهر خلاق خوراک رشت شد.
منبع: همگردی